انشام دوباره بیست بابای گلم
موضوع انشا " کسی که نیست" بابای گلم
دیشب زن همسایه به من گفت یتیم
معنای یتیم چیست بابای گلم .........؟؟
گـــریـــه نکـــن پــدر ......
همین " نان حلال " که در دست داری می ارزد به تمام سفره های رنگین حرامی که
بعضی ها دارند ...... این روزها نان حلال در آوردن عرضه میخواهد ..... که
تو داری پدرم ....... دستت را میبوسم که نان حلال بر سر سفره ی با برکتت
دیدم .....
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ .....:
اى اهل ایمان! اموال یکدیگر را در میان خود به باطل [و از راه حرام و نامشروع] مخورید، .(نساء:29)
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
یاد آن روزی که یاری داشتیم
این چنین خوار نبودیم،
اعتباری داشتیم
ای که ما را در زمستان دیده ای
با پشت خم
این زمستان را نبین،
ما هم بهاری داشتیم.
همیشه می گفت: انشاءالله که خیره.تکه کلامش بود.یه روز غروب توی سنگر نشسته بودیم
که عقرب نیشش زد.همگی کمک کردیم تا برسونیمش سنگر امداد
بازم داشت زیر لب می
گفت: انشاءالله که خیره.از سنگر بیرون اومدیم و رفتیم سمت امداد.هنوز چند قدمی از
سنگر فاصله نگرفته بودیم که صدای خمپاره اومد
درست خورد وسط سنگرمون و هیچی ازش
باقی نماند ...
هاج و واج مونده بودیم،فهمیدیم اون عقرب فرستاده ی خدا بود که ما
رو از سنگر دور کنه.اونجا بود که به تکه کلام حبیب رسیدم.واقعاً هر چی خدا بخواهد
همون میشه
خاطره ای از زندگی شهید حبیب الله کلهر
برگشا مهر خموشی از زبانت ای بقیع
جای زهرا را بگو با زائرانت ای بقیع
دیده گریان ما را بنگر و با ما بگو
در کجا خوابیده آن آرام جانت ای بقیع
لطف کن گم کرده ما را نشان ما بده
بشکن این مهر خموشی از زبانت ای بقیع
گر دهی بر من نشان از قبر زهرا تا ابد
بر ندارم سر ز خاک آستانت ای بقیع
گفت مولا راز این مطلب مگو با هیچکس
خوب بیرون آمدی از امتحانت ای بقیع
گر نداری اذن از مولا که سازی برملا
لااقل با ما بگو از داستانت ای بقیع
فاطمه با پهلوی بشکسته شد مهمان تو
ده خبر ما را ز حال میهمانت ای بقیع
آرزو دارد بدل (خسرو) که تا صاحب زمان
برملا سازد مگر راز نهانت ای بقیع
خطا از من است ، می دانم …
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد “
اما به دیگران هم دلسپرده ام
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین “
اما به دیگران هم تکیه کرده ام
اما رهایم نکن
بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه ی تمام روزهای نبودنم …
خدایا ؛؛ رهایم نکن .....
انشام دوباره بیست بابای گلم
موضوع انشا " کسی که نیست" بابای گلم
دیشب زن همسایه به من گفت یتیم
معنای یتیم چیست بابای گلم .........؟؟
خدای من بمان
با دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل !
دل !....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....
تو هستی ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ...
اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده ....
چشمانم را از من مگیر...بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو ! ....تویی که مهربانترینی...
خدایا !..........دریاب حال مرا که....از وصف حالم عاجزم....و خسته....
دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را....
صبر !....صبر را به من هدیه کن !
خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد ...و مگذار ! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم....
خدایا ! مواظبم باش ! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش !
خدای مهربانم ای بی کران نازنین !...عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی !
بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن ...ای قدرتمند بی نهایت کریم.
دوستت دارم ای مهربان ...تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت ...
با من بمان....خدا....با من که تنها تو نگهدار منی ! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.