کبوتر بقیع

مذهبی

کبوتر بقیع

مذهبی

بسم رب الزهرا...

بسم رب الزهرا...

این روزها بدحجابی خیلی رواج پیدا کرده.این خانوم های محترم نمی

دونن که این

آرامش رو مدیون شهدایی هستند که همیشه برای حجاب اهمیت

زیادی قائل

بودند.

زن گوهر الهی است

زن گوهر الهی است
تزئین کوچه ها نیست
اری حجاب من هم
یعنی دفاع باقیست
وما با چادر هایمان همچنان ایستادهایم.......
همه جا در صحنه.......


خواستم با تو درد دل کنم

جز تو هیچ میزبان مهربان نان و گل به میهمان نمیدهد
پاره های این دل شکسته راگریه هم دوباره جان نمی دهد
خواستم با تو درد دل کنم گریه ام ولی امان نمیدهد...

هـیـچ و سـاده ام

گـرچـه مـن سـربـــاز هـیـچ و سـاده ام
سرخوشم مهدی (عج) بُوَد فرمانده ام

گـرچـه شـد فـرمـانـده ام غـایـب،ولـی
دلـخـوشـم بـر نـائـبـش ســــــــــــــــــیــــــّـــــــــــــد عــــــــــــــلـــــــــــــــی

عطشی داشت دلم

عطشی داشت دلم
با زبانی که تو میگفتی ، فریاد زدم

آب را در همه عمر
و به دنبال تو از رود گذشتم

ای عاشق مدهای رنگارنگ!

ای عاشق مدهای رنگارنگ!
ای فریفته لباس های روشن و تنگ که از دنیا به شوق آمده ای!
هیچ اندیشیده ای که این شوق، حزن آخرت را به همراه دارد؟

هیـــس!

هیـــس! وقتی میشنوی میگن:اُمُل! وقتی میشنوی میگن :کلاغ سیاه.. وقتی میشنوی میگن چادرنشین.. ســکوت نشانه ے وقــار و آرامشِِ توست بانو ...

هر اشکی که خریدنی نیست.

هر اشکی که خریدنی نیست. اشک محب فاطمه که رهرو فاطمه است خریدنی است. خداوند متعال در قرآن می فرماید : الا الذین آمنو و عملو الصالحات
( یعنی هم ایمان به خدا و هم عمل صالح ) هر دو لازم
است . با یکی کاری پیش نمیره.
چفدر زیباست اشک بر فاطمه (س) و فرزندانش همراه با حجاب فاطمی .
حقا که این اشک خریدنی است.

عکس شهدا



کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را میدهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهیداست که با آرامش به خانه میرسیم!
اما نگاه کنید چگونه عکس شهدا را میبینیم
اما عکس شهدا رفتار میکنیم

خدایـــــــــــــا؛


خدایـــــــــــــا؛
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛
بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛
مرا ببخش ...

یادم آمد

یادم آمد ...
شبِ بی‌چتر و کلاهی
که به بارانیِ مرطوب خیابان زدم آهسته و گفتم
چه هوایی است خدایی،
من و آغوش رهایی

سپس آنقدر دویدم طرف فاصله تا از نفس افتاد نگاهم به نگاهی،
دلم آرام شد آنگونه که هر قطره باران غزلی بود نوازش‌گر احساس
که می‌گفت
فلانی! چه بخواهی چه نخواهی به سفر می‌روی امشب،
چمدانت پر باران شده
پیراهنی از ابر به تن کن و بیا!

پس سفر آغاز شد و نوبت پرواز شد و راه نفس باز شد و
قافیه‌ها از قفس حنجره آزاد و رها در منِ شاعر،
منِ بی‌تاب‌تر از مرغ مهاجر به کجا می‌روم اقلیم به اقلیم؛
خدا هم سفرم بود

و جهان زیر پرم بود سراسر که سر راه به ناگاه مرا تیشه فرهاد صدا زد:
نفسی صبر کن ای مرد مسافر!
قسمت می‌دهم ای دوست!
سلام من دلخسته مجنون شده را نیز به شیرین غزل‌های خداوند،
به معشوق دو عالم برسان.
باز دل شور زد آخر به کجا می‌روی ای دل؟
که چنین مست و رها می‌روی ای دل؛
مگر امشب به تماشای خدا می‌روی ای دل؟
نکند باز به آن وادی...

مشغول همین فکر و خیالات پر از لذت و پر جاذبه بودم
که مشام دل من پر شد از آن عطر غریبی
که نوشتند کمی قبل اذان سحر جمعه پراکنده در آن دشت خدایی است.
چشم وا کردم و خود را
وسط صحن و سرا،
عرش خدا،
کرب و بلا،
مست و رها در دل آیینه جدا از غم دیرینه ولی دست به سینه،
یله دیدم من سر تا به قدم محو حرم بال ملک دور و برم،
یک سره مبهوت به لاهوت رسیدم؛
چه بگویم که چه دیدم که دل از خویش بریدم،
به خدا رفت قرارم،

نه به توصیف چنین منظره‌ای واژه ندارم.
سپس آهسته نشستم و نوشتم
(فقط ای اشک امانم بده تا سجده شکری بگذارم)
که به ناگاه نسیم سحری از سر گلدسته باران و اذان آمد و
یک گوشه از آن پرده‌در شور عراقی و حجازی به هم آمیخته را پس زد و
چشم دلم افتاد به اعجاز خداوند

به شش گوشه معشوق؛
خدایا تو بگو این منم آیا که سرا پا شده‌ام محو تمنا و تماشا
فقط این را بنویسید رسیده است لب تشنه به دریا؛
دلم آزاد شد از همهمه ،دور از همه مدهوش
غم و غصه فراموش
در آغوش ضریح پسر فاطمه آرام
سر انجام گرفتم.

سکوت کن

سکوت کن؛ آهسته برو آهسته بیا.
اینجا غیرت‌ها دارند می‌خوابند!


بسم رب المهدی

بسم رب المهدی
بعید میدونم کسی این عکس رو ببینه تحت تاثیر قرار نگیره!!!؟
ایشون علیرضا،پسر دانشمند بسیجی شهید احمدی روشن هستن.زمانی که مستند بابا داره پخش میشه

قصد نصیحت ندارم

خواهرم قصد نصیحت ندارم !
فقط یک لحظه پیش خودت فکر کن
مگه اون شهید نمیخواست زندگی کنه
مگه اون شهید نمیتونست از این دنیا لذت ببره
چرا رفت؟ برای چه کسی رفت ؟ چجوری رفت ؟

با کسی...

با کسی نشست و برخاست کنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید
به یاد طاعت خدا بیفتید نه با کسانی که در فکر معاصی هستند
و انسان را از یاد خدا باز می دارند ....

" آیت الله العظمی بهجت(رحمة الله علیه) "