این روزها صفحات وب را که در فکرت برگ برگ می کنی هر کسی چیزی
نوشته ،یکی انقدر از نبود یارش تب کرده است که سوختن دستت را هم
احساس میکنی ، آن یکی دیگری انقدر دلتنگ شده که تو هم دلتنگی را
حس میکنی، آن یکی درراه رفتنش به خانه حبیب دچار استرس است و
مهدی جان کسی دلش برای تو تنگ نیست کسی برای تو تب نمی کند
کسی تو را دراین دنیا نمی شناسد اینجا دیشب عروسی بود کسی
شما را دعوت نکرده است اینجا برای شما کسی منتظر نیست و اینجا
دیگر هیچ..........